استراتژی مدیریتی برای داشتن مجموعه ای موفق

برای اینکه بتوانید در حرفه ای موفق عمل کنید نیازمند این هستید که چشم اندازی روشن از آینده پیش روی تان داشته باشید و به این منظور نیاز است که توانایی برنامه ریزی داشته باشید و با نگاه به آینده برای زمان حال برنامه ریزی کنید. مدیران نیاز است که استراتژی خاصی برای مدیریت امور داشته باشند، البته به خاطر داشته باشید که منظور از پیروی کردن استراتژی ها به این معنا نیست که تعدادی قانون وضع کنید و صرفا از آن ها پیروی کنید. مدیران بایستی در تلاش باشند که با تفکری عمیق و مشورت با افراد صاحب نظر اهدافی را تعیین کنند و بعد از آن مسیری مشخص را با تکیه بر وضع قوانین جدید طرح ریزی کنند، البته آنچه از اهمیت برخوردار است این است که مدیران تلاش کنند تا همه‌ افراد سازمان یا کسب‌ و کار، استراتژی‌ها را کاملا درک کرده و در راه رسیدن به آن ها حرکت کنند. در واقع به کار گیری استراتژی ها و ابتکارات جدید و لازم برای رسیدن به موفقیت در سازمان بر عهده مدیرذیت می باشد. 

داشتن استراتژی خاصی برای رسیدن به اهداف و آرزوها از جمله ابزارهای مهم و پیچیده برای مدیریت یک مجموعه و هدایت آن تا موفقیت است. با توجه به دنیای امروز و رقابتی بودن فضای کسب و کار تنها افرادی می توانند به موفقیت برسند و در این محیط دوام بیاورند که بتوانند از تفکری استراتژیک در این مسیر بهره ببرند. در مجموع داشتن تفکر استراتژیک برای بقا و رشد سازمان در محیط های به شدت رقابتی و پرتلاطم امروزی امری اجتناب ناپذیر می باشد.

اهمیت استراتژی مدیریتی

 

اما به راستی اهمیت داشتن تفکر استراتژیک و نقش آن در موفقیت یک مجموعه چیست؟

مدیرانی که از استراتژی های مدیریت برای هدایت یک مجموعه بهره می برند قادر خواهند بود که در خلق و اجرای نوآوری استراتژیکی که منجر به موفقیت سازمان می شود، عملکرد بهتری داشته باشند. با این وجود مدیران کمتری اهمیت این مهم را درک کرده و از آن پیروی می کنند. با بهره گیری از تفکر استراتژیک افراد قادر خواهند بود که از بالا به مسائل نگاه کنند و در این صورت می توانند دیدگاه خود را گسترش داده و عناصر محوری کسب وکارشان را بار دیگر با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهند.

مدیرانی که نتوانند تفکری استراتژی داشته باشند و کارکنان خود را در آن مسیر قرار دهند قطعا در کسب و کار خود پیشرفت چندانی نخواهند داشت و بعد از مدتی افت درآمد خواهند داشت، تجربه چنین اتفاقی قطعا مسئله ای خوشایند نخواهد بود و می تواند تاثیر مخربی بر طرز فکر کارکنان مجموعه و البته ذهنیت مدیریت داشته باشد. هنگامی که شما برای رسیدن به نتیجه ای تمام تلاش خود را می کنید اما به دلیل عدم برنامه ریزی دقیق به نتیجه ای مطلوب نرسید قطعا به سختی ناراحت خواهید شد و این امر چه بسا تا مدتی انرژی افراد را برای صادقانه کار بگیرد. اما مدیران برای اینکه بتوانند به خوبی روند مدیریتی خود را پیش ببرند نیاز است که با چهار مهارت آشنایی داشته باشند، و این مهارت ها به شرح زیر است:

  •  توانایی تحلیل موقعیت
  • فرمول‌بندی استراتژی
  • اجرای استراتژی
  • ارزیابی استراتژی

تمامی فاکتورهایی که به آن ها اشاره شد برای مدیریت استراتژیک یک مجموعه و پروژه نیاز خواهد بود.  شما به هنگام تحلیل موقعیت خواهید آموخت که چگونه اطلاعات ضروری را برای ایجاد یک شرح مأموریت فراهم کنید و در این برهه به بررسی و ارزیابی بدنه‌ی سازمانی، محیط خارجی و محیط سازمانی توجه ویژه ای خواهد شد. مدیر یک مجموعه در این زمان بایستی در تلاش باشد که با کارکنان، سایر مدیران و البته سهامداران ارتباط متقابل داشته باشد. به همچنین در کنار تمامی بحث‌ها، مصاحبه‌ها و بررسی‌هایی که در داخل مجموعه صورت می گیرد نیاز است که محیط خارجی نیز مورد ارزیابی قرار بگیرد. که این عمل شامل بررسی مشتری‌ها، تأمین‌کننده‌ها، بستان‌کارها و رقبا می‌ باشد. مدیر یک مجموعه برای بررسی وضعیت موجود و البته بهبود شرایط نیاز است که ارتباطات موجود بین شرکت، مشتری‌ها و البته تامین کننده ها را مورد بررسی قرار داده، همچنین نیاز است که بررسی شود که آیا شرکت برای افزایش ارزش کسب‌وکار برای سهام‌دارانش فعالیتی انجام داده است ؟ بررسی این مسئله که رقبای شرکت چه کسانی هستند و چه مزایایی نسبت به این مجموعه دارند نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

بعد از این مرحله مدیران بایستی که لیستی فراهم کنند و در آن نقاط قوت و ضعف مجموعه خود را در آن مشخص کنند تا بتوانند با تکیه بر نقاط قوت شان روز به روز فعالیت خود را گسترش داده و در زمینه کاری شان پیشرفت کنند. طراحی و تولید استراتژی‌های مورد نیاز برای برطرف کردن نقاط ضعف و همچنین حفظ نقاط قوت که درنهایت به فرمول‌بندی استراتژی نیز کمک می کند می تواند منجر به بهبود وضعیت کلی یک مجموعه شود. 

در بعضی از موارد برای برطرف کردن مشکلات و البته برطرف کردن نقاط ضعف نیاز است که کار به شکل متفاوتی با قبل انجام شود. صرفا انجام دادن کارها به شکل معمول دال بر این نیست که شما چون همیشه از این روش استفاده کرده اید آن را کارآمد و موثر می دانید، بلکه باید تلاش کنید تا خود را برای رویارویی با چالش های سخت آماده کنید. فراموش نکنید که هر گونه تصمیمی که از جانب شما به عنوان مدیریت مجموعه گرفته می شود بر کل سازمان تاثیر گذار خواهد بود.

اهمیت استراتژی مدیریتی

استراتژی ها به چند دسته تقسیم می شوند:

استراتژی‌های عملیاتی، استراتژی‌های رقابتی و استراتژی‌های شرکت، که در ادامه به توضیح مختصری در مورد این سه خواهیم پرداخت.

  • استراتژی‌های عملیاتی که کوتاه مدت بوده و با بخش‌های عملیاتی مختلف مجموعه همچون منابع انسانی، مالی، بازاریابی و تولید در ارتباط می باشد. استراتژی عملیات بیشتر در ارتباط با کل فرآیند کسب و کار می باشد و در واقع به نوعی در خصوص نحوه تغییر محیط رقابتی و نحوه عملکرد عملیات به منظور مواجهه  با چالش های فعلی و آینده می باشد.
  • منظور از استراتژی‌های رقابتی مسائلی است که باید درمحیط های رقابتی کسب‌وکار به آنزسیدگی شود. شناخت رقبا اولین مسئله ای است که باید به آن رسیدگی شود. یک مجموعه باید بداند رقیبانش چه کسانی هستند و چگونه عمل می‌کنند، همچنین باید نقاط قوت و ضعف رقبا را شناسایی کند. با این اطلاعات، شرکت می‌تواند یک استراتژی برای کسب مزایای رقابتی نسبت به رقبایش تدوین کند.
  • استراتژی‌های شرکت هم در واقع بلندمدت بوده و منجر به «تصمیم‌گیری درباره‌ی ترکیب کسب‌وکارها و جهت کلی سازمان» خواهد شد. کار کردن به عنوان کسب ‌و کاری مجزا یا به صورت کسب ‌و کاری با چندین قسمت، هر دو بخشی از استراتژی شرکت است.

اجرای استراتژی به معنای این است که در ابتدا کدام فعالیت ها باید اجرایی شود. الویت بندی و روند اجرایی شدن آنچه در نظر گرفته شده است بهتر است که بنابر جدی بودن مسئله پیش رو باشد، هر چه یررسی یک مورد و البته انجام آن در روند کار مجموعه تغییر ایجاد کند بهتر است که در ابتدا انجام شود. و اما نکته ای دیگر که آن نیز از اهمیت زیادی برخوردار است این است که روش‌های اجرای استراتژی‌ها نیز باید مشخص شود. مدیر مجموعه بایستی به خاطر بسپارد که همزمان با اینکه استراتژی‌ها عملی می‌شوند، بایستی به نحوه اجرای آن ها نیز توجه و البته نظارت شود. برای نمونه، هنگامی که استراتژی منابع انسانی در حال انجام است، بایستی که بر نحوه آموزش ها نظارت انجام شود و البته هزینه‌ این کار نیز باید مورد بررسی قرار گیرد.

هم مدیریت و هم کارکنان در ارزیابی استراتژی درگیر هستند. زیرا هر کدام از آنها می‌تواند استراتژی اجرایی را از دیدگاه متفاوتی مشاهده کنند. کارکنان ممکن است مشکلی را در گام خاصی از اجرای استراتژی تشخیص دهند که ممکن است مدیریت متوجه آن نشده باشد. چنانچه دست‌یابی به استانداردها و جداول زمانی غیرممکن باشد، این گونه نتیجه گیری می شود که انتظارات غیرواقعی بوده و استراتژی قطعا با شکست روبه رو خواهند شد.

روند مدیریت استراتژیک یک روند ادامه دار است و اتفاقی یک شبه نیست. در واقع زمانی که که نتایج یا خروجی‌های عملکرد تحقق می‌یابند، در هر سطحی از سازمان، اعضای سازمان مفاهیم را ارزیابی می‌کنند و در صورت نیاز، استراتژی‌ها را اصلاح و تعدیل خواهند کرد. درنتیجه همان‌ گونه که شرکت رشد و تغییر می‌کند، استراتژی‌های موجود نیز تغییر خواهند کرد و استراتژی‌های جدید ایجاد خواهند شد. همه‌ی اینها بخشی از روند ادامه دار توسعه‌ کسب‌وکار می باشد که به شما کمک خواهد کرد که شما و مجموعه تان به آنچه مطلوب تان می باشد دسترسی پیدا کنید.

اهمیت استراتژی مدیریتی

به طور کلی و به منظور اینکه با وظایف کلی مدیران آشنا شده و از استراتژی های و تکنیک های مدرنی که برای مدیریت سازمان ها وجود دارد مطلع شوید پیشنهاد ما به شما شرکت در دوره آموزشی مدیریت کسب و کار و البته مدیریت استراتژی موسسه آموزش عالی فن پردازان است. این موسسه تحت نظارت مستقیم وزارت علوم، فناوری و تحقیقات در حال فعالیت بوده و به تمامی دانش پذیران در پایان دوره گواهینامه ای با تایید وزارت علوم ارائه می دهد. مدرسان این دوره اساتید مجربی بوده که به شما کمک می کنند تا با کلیه تکنیک ها و مطالبی که به آن ها نیاز دارید به صورت کاربردی آشنا شوید.

برچسب ها :

نظرات و دیدگاه ها